مجازات مرتد چرا؟
مجازات مرتد چرا؟
منبع: پرسمان
در قلمرو حقوق و آزادیهای مذهبی، مسأله ارتداد، از مهمترین و حساسترین موضوعات شمرده میشود .
ارتداد چیست؟
«ارتداد» كه از واژه «رد» گرفته شده، در لغتبه معنای بازگشت است . در فرهنگ دینی، بازگشتبه كفر ارتداد و رده نامیده میشود، (1) البته مسأله ارتداد و احكام جزایی مترتب بر آن به اسلام اختصاص ندارد . در برخی دیگر از ادیان و مذاهب بزرگ نیز هر گاه كسی از دین برگزیده و منتخب روی گرداند ، كافر به شمار میآید و بدان سبب كه از دین سابق برگشته، مرتد خوانده می شود و مجازات در فرهنگ اسلامی از آن جهت كه دین حقیقی نزد خدا اسلام است، (3) هر كس خدای متعال یا وحدانیت وی، حیات پس از مرگ (معاد)، شریعت اسلامی یا نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را باور نداشته باشد، كافر قلمداد میشود . (4) البته جوهره همه ادیان الاهی واحد است؛ گرچه به مقتضای تفاوت شرایط اجتماعی، شرایع نیز تفاوت مییابند؛ در هر عصری، تنها یك شریعتبر حق است و سایر شرایع، به دلیل تفاوت شرایط قبلی یا وقوع تحریف، نسخ میشود . (5) احترام اسلام برای شریعتهای پیش، مانند یهودیت و مسیحیت، صرفاً به دلیل تحمل و بردباری و تسامح عملی و تأیید همزیستی مسالمتآمیز است نه پذیرش حقانیت و اصالت كنونی آنها . (6) بنابراین، چنان كه علامه مطهری میفرماید:«كافی نیست كه انسان یك دینی داشته باشد و حداكثر این باشد كه آن دین، منتسب به یكی از پیامبران آسمانی باشد، با این استدلال كه همه ادیان آسمانی از لحاظ اعتبار، در همه وقتیكسان هستند، بلكه دین حق در هر زمانی یكی بیش نیست و بر همه كس لازم است كه در هر زمان، پیغمبر صاحب شریعت از سوی خدا در آن عصر را اطاعت كنند تا آن كه نوبتبه حضرت خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است . در این زمان، اگر كسی بخواهد به سوی خدا راهی را بجوید، باید از دستورهای دین او راهنمایی بجوید و به حكم صریح قرآن، دینی جز اسلام پذیرفته نیست . (7) و حتی اگر مراد از اسلام، خصوص دین ما نباشد بلكه منظور (معنای لغوی آن یعنی) تسلیم خدا شدن باشد، باید دانست كه حقیقت تسلیم در هر زمانی شكلی داشته و در این زمان، شكل آن همان شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) است و قهراً كلمه اسلام بر آن منطبق میگردد و بس؛ چه این كه این شریعت، آخرین دستور الاهی است و همواره باید از آخرین دستورها تبعیت كرد . البته باید توجه داشت كه میان پیامبران اختلاف و نزاعی وجود ندارد، لكن انسان باید همه پیامبران را قبول داشته باشد (8) و بداند كه پیامبران سابق، مبشر پیامبران لاحق، خصوصاً خاتم و افضل آنها، بودهاند و پیامبران لاحق، مصدق پیامبران سابق بودهاند . (9) پس لازمه ایمان به همه پیامبران (كه مورد تأكید قرآن است) (10) این است كه در هر زمانی تسلیم شریعت همان پیامبری باشیم كه دوره او است» . (11)
البته كفار به سه گروه تقسیم میشوند:
- 1 . اهل كتاب: یهودیها و مسیحیها
2 . شبیه اهل كتاب: زرتشتیها . بر اساس روایات، زرتشتیان دارای كتاب آسمانی بودند كه در طول تاریخ از میان رفته است .
3 . مشركان و سایر كفار (12)
هر مسلمانی كه منكر دین اسلام گردد، مرتد نام میگیرد (16) و مجازاتی سختبر او تحمیل میشود .
عوامل ارتداد
اموری كه سبب كفر میشود، هر گاه از سوی یك مسلمان صورت پذیرد، عوامل تحقق ارتداد نیز به شمار میآید . این امور عبارت است از:
مانند انكار وجود خدا، وحدانیت وی، رسالتحضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) یا معاد و حیات پس از مرگ . با انكار یكی از این امور فرد كافر میشود؛ مثلا اگر به خدا ایمان داشته باشد، ولی به شریعتحضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان نیاورد، كافر شمرده میشود؛ «الكافر هو من انتحل غیر الاسلام» . (17)
(18) مانند انكار وجوب نماز یا روزه . هر مسلمانی میداند در دین اسلام نماز و روزه واجب است . ممكن است كسی منكر اصل دین اسلام و شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) نشود؛ ولی به دلیل انكار یكی از احكام ضروری اسلام كافر گشته، حكم ارتداد بر وی جاری گردد؛ «الكافر هو من . . . و انتحله (یعنی الاسلام) و جحد ما یعلم من الدین ضرورة» . (19) البته فقها در این مسأله كه آیا صرف انكار یكی از ضروریات دین موجب كفر و ارتداد میشود - مانند بهائیان، قادیانیها و افرادی چون كسروی كه پیامبر را تكذیب نمیكنند ولی میگویند شما معانی كلمات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را نمیفهمید - (20) یا باید مستلزم انكار اصل دین باشد و فرد به این نكته توجه داشته باشد - (21) مثلا انكار وجوب نماز و روزه، به این معنا باشد كه من قبول ندارم در اسلام چنین حكمی وضع شده، پس (نعوذ الله) پیامبر دروغ گفته است - اختلاف نظر دارند . اگر منكر جدید الاسلام به شمار آید یا دور از كشورهای اسلامی زندگی كند، به گونهای كه روشن نبودن بداهت این حكم نزد وی ممكن باشد، به كفر وی حكم نمیشود . (22)
(23) هر گاه كسی به طور مشخص بداند مثلا روزه در عید فطر حرام استیا روزه مسافر (جز در موارد خاص) باطل است و یا پوشش اسلامی بانوان واجب است، ولی با وجود این منكر آن گردد، مرتد میشود؛ چون این امر به انكار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یا تكذیب آن حضرت میانجامد .
البته لازم نیست انكار دین یا ا حكام شریعت مقدس حتماً با گفتار صریح و آشكار باشد . هر گفتار یا كرداری كه سبب تكذیب، انكار، عیب گذاری و ناقص شمردن، تمسخر و استهزای دین اسلام یا اهانتبه مقدسات (24) و كوچك شمردن و دستبرداشتن از آن گردد، موجب تحقق كفر و ارتداد میشود؛ مانند افكندن قرآن در كثافات یا پاره یا تیرباران كردن آن . از این روی، هر رفتار و گفتاری كه نتیجه آن عدم حقانیت دین اسلام و در نتیجه بیفایده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب كفر و ارتداد میگردد . (25) یكی از نمونههای روشن آن حكم حضرت امام خمینی درباره سلمان رشدی و مرتد خواندن او است . سلمان رشدی با صراحتبه نفی و انكار اسلام نپرداخت؛ ولی به نحوی مزورانه و شرم آور به ساحت مقدس قرآن كریم، پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و همسران و برخی از یاران آن حضرت توهین كرد - این خود جرمی جداگانه به نام «سب النبی» است و مجازات مستقل دارد - و مسأله وحی و نزول قرآن را به سخره گرفت . او به خواننده كتابش تلقین میكند كه رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و نزول قرآن كریم، دروغ و - معاذ الله - ساخته ذهن نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و حتی بعضی از سخنان شیطان نیز در قرآن گنجانیده شده است .
انواع مرتد
در فقه اسلامی مرتد دو نوع است و هر یك احكامی جداگانه دارد:كسی است كه پدر یا مادر یا والدینش هنگام انعقاد نطفه وی مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آیین اسلام را پذیرفته و سپس به كفر روی آورده است؛ مانند سلمان رشدی كه پدرش مسلمان است .
كسی است كه پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وی كافر بودهاند؛ بعد از بلوغ، اظهار كفر كرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به كفر باز گشته است . (26)
البته برخی از فقها نیز اسلام یا كفر پدر یا مادر هنگام ولادت طفل را شرط دانستهاند نه هنگام انعقاد نطفه . (27)
فرزندان نابالغ، از جهت اسلام و كفر، تابع آیین پدر و مادرند . (28) هر گاه یكی از والدین مسلمان باشد، فرزند، مسلمان شمرده میشود؛ (اسلام حكمی) چون اسلام بر كفر برتری دارد و تابعیتبرتر برای فرزند منظور میشود . (29) اگر پدر و مادر هر دو كافر باشند، فرزند نیز در حكم كافر است . (30) البته باید توجه داشت، برای حكم به ارتداد و اجرای مجازات آن، اسلام حكمی كفایت نمیكند . باید فرد، پس از بلوغ، خود اسلام را انتخاب كند و سپس كفر بورزد . (31)
مجازات ارتداد
اگر مرتد فطری مرد باشد، علاوه بر برخی از احكام مدنی مانند فسخ پیمان نكاح و جدایی از همسر بدون نیاز به طلاق و تقسیم اموال بین ورثه، به اعدام محكوم است و توبهاش، از جهت ظاهری، پذیرفته نمیشود؛ یعنی اگر با اعتقاد و باور قلبی توبه كند، خدای متعال میپذیرد و نماز و عبادتش صحیح است؛ اما بر جریان حكم اعدامش تأثیر ندارد . اگر مرتد ملی توبه كند، پذیرفته میشود؛ حتی قبل از جریان هر گونه حكمی، نخست وی را به توبه و بازگشتبه ا سلام دعوت میكنند و سه روز - برخی از فقها مانند شیخ طوسی گفتهاند به قدر لازم - (32) به او مهلت میدهند . اگر در این مدت توبه كرد، آزاد میشود؛ و گرنه به اعدام محكوم میگردد . البته زن مرتد، از هر نوع كه باشد كشته نمیشود . او را به توبه فرا میخوانند، چنانچه توبه كرد، آزادش میكنند؛ و گرنه در زندان باقی میماند، هنگام نماز تازیانه میخورد و در تنگنای معیشتی قرار میگیرد تا توبه كند . (33)موضوع ارتداد و آثار حقوقی اش در شریعت و فقه اسلام به اندازهای روشن و بدیهی است كه درباره اصل حكم كمترین تردیدی وجود ندارد و همه مذاهب فقهی آن را پذیرفتهاند؛ (34) البته درباره جزئیاتش اختلاف نظرهایی دیده میشود؛ برای مثال، بر اساس رأی مشهور اهل سنت، بین مرتد ملی و فطری یا زن و مرد تفاوتی وجود ندارد؛ - هر نوع كه باشد - ابتدا به توبه دعوت میشود، چنانچه توبه كرد آزاد و گرنه كشته میشود . (35) ابوحنیفه، مانند فقهای شیعه، بین زن و مرد فرق گذاشته است . (36) حسن بصری نیز معتقد است مرتد، بیآن كه به توبه دعوت گردد، كشته میشود . (37)
آیا ارتداد جرم است؛ ماهیتحقوقی آن چیست؟
هر جرم از سه عنصر قانونی، مادی و روانی تشكیل میشود .
مراد از عنصر قانونی، «جرم شناخته شدن در قانون» است؛ چون هیچ عملی جرم نیست مگر این كه قبلاً قانونی آن فعل یا ترك فعل را جرم شناخته و برایش مجازات تعیین كرده باشد . همان گونه كه گفته شد، در نظام حقوقی اسلام، ارتداد جرم شناخته و مجازات آن بیان شده است . در قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران، درباره ارتداد نصی وجودندارد؛ ولی چون اصل چهارم قانون اساسی، همه قوانین جمهوری اسلامی ایران را بر احكام شریعت اسلام مبتنی دانسته است و اصل 167 قانون اساسی مقرر میدارد «قاضی موظف است كوشش كند حكم هر دعوی را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر، حكم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سكوت یا نقض یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه، از رسیدگی به دعوی و صدور حكم امتناع ورزد» و چون دعوی مذكور به دعاوی مدنی اختصاص یا انصراف ندارد، باید براساس منابع فقهی مرتد را مجرم شناخت و به مجازات حكم كرد .
عنصر مادی یعنی عنصر خارجی، ملموس و محسوس كه به سبب آن ارتداد عینیت مییابد؛ به عبارت دیگر، اظهار موجبات ارتداد، عنصر مادی این پدیده به شمار میآید . البته ارتداد با انكار قلبی حاصل میشود؛ ولی آنچه مجازات دنیوی بر آن مترتب میگردد، ارتدادی است كه با گفتار یا رفتار اظهار شود؛ مانند سخنرانی، نوشتن كتاب، مقاله و . . . . ارتداد تا وقتی ابراز نشود، جرم حقوقی نیست و كسی حق تحقیق و تفحص و تفتیش عقاید ندارد . (38) افزون بر این، اگر مسلمانی اظهار كفر كند و پس از آن مدعی شود تحت فشار یا اكراه به چنین كاری مبادرت ورزیده است، چنانچه احتمال آن وجود داشته باشد، ادعایش پذیرفته میشود . (39)
عنصر روانی یعنی قصد مجرمانه داشتن . برخی از متفكران معاصر، مانند راشد الغنوشی و شیخ محمد عبده، معتقدند ارتداد، از آن جهت كه جرمی سیاسی و اقدامی عملی علیه حكومت اسلامی است، مجازات دارد . بنابراین، مجازات ارتداد تعزیری است و صرف تغییر دین جرم شمرده نمیشود . (40)
اما آیات و روایات نشان میدهد خود ارتداد، یعنی «صرف تغییر دین و عقیده» ، موضوع حكم است نه همراه شدن آن با جرائم دیگر؛ برای نمونه توجه به آیات سوره محمد آیه 25، مائده آیه 54، بقره ایه 217 و روایاتی كه شیعه و سنی از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرمودند (41) و نیز روایات نقل شده از امام باقر (ع) (42) و علی بن جعفر از امام كاظم (ع) (43) سودمند مینماید .
در آیات و روایات دیگر، جزئیات بحث آمده است؛ ولی قیدی كه بتوان به یاری آن ارتداد را جرمی سیاسی و اقدام علیه نظام حاكم اسلامی قلمداد كرد، به چشم نمیخورد . البته برخی آیات از جمله آیه 217 سوره بقره و مخصوصا آیه 72 سوره آل عمران نشان میدهد ارتداد به عنوان یك جریان فتنه انگیز برای ایجاد تزلزل درباورهای دینی مسلمانان از سوی دشمنان داخلی و خارجی مطرح بود .
خداوند متعال میفرماید: «و جمعی از اهل كتاب [یهودیها به پیروان خود] گفتند [بروید در ظاهر] به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز كافر شوید [و از آیین اسلام بازگردید] شاید آنها از آیین خود بازگردند» (44) این آیه صریح در تلقی ارتداد به عنوان یك توطئه است . در واقع، نه اسلام آوردن آنان حقیقی بود و نه كفرشان در تحقیق علمی ریشه داشت . این كردار آنها مقدمهای بود برای ایجاد تزلزل درباورهای دینی مردم مسلمان تا آنان از خود بپرسند اگر اسلام حق و درست است، پس چرا اهل كتاب كه از بشارات آسمانی پیشین آگاهند، از آن بازگشتند؟ این كار آنها به واسطه حسادت بود نه خیرخواهی . (45) عامل سوم هوس برخی از مسلمانان است . شیطان این كار ناروا را نزد آنان خوب جلوه میدهد و از جاهطلبی و دیگر مطامع پست دنیوی برای فریفتن و پیوند زدنشان با دشمنان بهره میبرد . (46) چه بسا بتوان به واسطه قرائن و شواهد مذكور در این آیات، مجازات مذكور در روایات را به ترتب آثار اجتماعی بر ارتداد افراد مقید دانست؛ یعنی هر گاه كسی كه از دین خارج شده، با تبلیغ ارتداد خود، در اذهان عمومی تردید و شبهه پدید آورد و روحیه ایمانی جامعه را تضعیف كند، با آن مجازات روبهرو میشود . (47)
بنابراین، ارتداد به عنوان اخلال در نظم عمومی تردید و فتنه انگیزی جرم شمرده میشود نه به عنوان یك جرم سیاسی و اقدام علیه نظام حاكم . پس، بر خلاف نظر شیخ محمد عبده و راشد الغنوشی، مجازات ارتداد از باب حدود الاهی است نه تعزیرات . (48) به همین جهت، در روایات آمده است: «بر امام واجب است؛ علی الامام» نه «امام میتواند؛ للامام» كه ناظر به تعزیر باشد .
با تعلیل مذكور، فتنه انگیزی به عنوان قصد مجرمانه در جرم ارتداد، عنصر روانی آن را تشكیل میدهد؛ ولی فتاوای فقها، مانند عمده یا همه روایات، مطلق است . بدین ترتیب، شاید جرم ارتداد در زمره جرائم صرفاً مادی قرار گیرد . جرائم صرفاً مادی جرائمی است كه تنها باانجام عمل مادی از سوی افراد و بدون در نظر گرفتن قصد مجرمانه یا وجود تقصیر جزایی از ناحیه مرتكب، عنصر روانی جرم تحقق پیدا میكند؛ مانند صدور چك بیمحل . (49) در این گونه موارد، قانونگذار صرف تحقق كاری را اماره قانونی یا فرض قانونی (50) بر قصد فاعل منظور میكند؛ مثلا در مسأله حرمت اجتماع زن و مرد نامحرم، فقها معتقدند اجتماع زن و مرد نامحرم در یك فضای بسته، هر چند قصد گناه نداشته باشند، حرام و ممنوع است . حكمت منع از ارتداد در این استنباط جلوگیری از نفوذ بیگانگان و استفاده از ضعف فكری افراد سست ایمان است؛ به عبارت دیگر، آن قدر این شیوه برای ایجاد تزلزل درباورهای دینی مردم مؤثر و رایج و در عین حال شیوه ساده است كه قانون گذار به كسی اجازه نمیدهد به آن نزدیك شود، خواه مرتد قصد مجرمانه داشته باشد یا نه .
فلسفه مجازات مرتد
در تفكر الحادی اومانیستی غرب، انسان جایگزین خدا شده است و محور همه ارزشها قلمداد میشود؛ حقوق و قانون چیزی است كه انسانها وضع میكنند و براساس میل آنها تنظیم میگردد . در این نظام، معیار حقانیت و مشروعیت هر قانون و حكومتی، خواست مردم است . (51) از این رو، انسان حاكم بر سرنوشتخویش است و هیچ كس دیگر، حتی خدای متعال حق ندارد برایش تصمیم بگیرد . به همین سبب، اومانیسم به لیبرالیسم، یعنی اباحهگری، میانجامد و دولت نیز جز تأمین رفاه و لذتهای مادی افراد وظیفهای ندارد . در فرهنگ لیبرالیسم سخن از امیال، شهوت و تمنیات است نه حكمت و مصلحت؛ قواعد و مقررات آن گاه اعتبار دارند كه در جهتبرخورداری مردم از خواستههای نفسانی و رسیدن به هوسهایشان تنظیم شوند؛ به گونهای كه حتی عقل نیز در این ساحت فقط خدمت گزار و ابزار سنجش كم و كیف لذت است . (52) بر این اساس، حق همجنس بازی به همان اندازه مقدس و قابل دفاع و از حقوق طبیعی انسان قلمداد میشود كه حق پرستش خدای متعال در عقاید مذهبی مقدس و قابل دفاع است؛ (53) و چون حق پرستش خدا این قدر بیارزش شمرده میشود، تغییر مذهب به سلیقه افراد و مطلقاً آزاد است و كسی حق ندارد از آن جلوگیری كند . (54)اما در فرهنگ اسلامی، انسان موجودی دو بعدی (مادی و معنوی) است؛ حكومتباید در جهت تامین منافع مادی (دنیوی) و اخروی (معنوی) مردم تلاش كند و منافع مادی باید مقدمهای برای تأمین منافع اخروی و معنوی به شمار آید . از این رو، هنگام تزاحم و تعارض، مصالح معنوی مقدم است . خدای متعال به مقتضای لطف و حكمتش برای تأمین مصالح دنیوی و اخروی، شریعتی آسمانی به بشر ارزانی داشته است . در این زمان، پذیرش عقاید اسلامی و اجرا كردن قوانین آن تنها راه نیل به آن مصالح شمرده میشود .
دین مقدس اسلام بنیانهای اصلی ساختار فكری خود را بر پایه خردمندی بشر نهاده، همواره انسانها را به بهرهگیری از فروغ عقل و تعالی اندیشه و جدال فكری صحیح سفارش كرده است . از این رو، بزرگترین خیانتبه بشر آن است كه با فتنه انگیزی فضای فكری جامعه را آلوده ساخت و اذهان عمومی را در تشخیص حق و باطل مشوش كرد . اعدام و مجازات مرتد در برابر جنگ روانی و تبلیغاتی علیه اسلام و مسلمانان، سدی مستحكم به شمار میآید . دولت اسلامی، همان گونه كه موظف است در صورت مسموم شدن آب شهر آفت زدایی كند و آب سالم برای مردم فراهم آورد، وظیفه دارد در صورت مسمومیتیا آلودگی فضای فكری جامعه و شیوع عقاید گمراه كننده در جهتسالم سازی آن بكوشد . (55)
بنابراین، مجازات مرتد اقدامی شایسته و بازدارنده است تا دیگران دریابند نمیتوانند ارزشهای جامعه را نادیده بگیرند و هر روز به دینی جدید روی آورند .
مجازات ارتداد برای استفاده بهینه از آزادی مذهبی و ایجاد فضای سالم برای بهرهبرداری شایسته از آن است نه محدود ساختن آزادی مذهبی . اسلام از پیروان خود پیروی كوركورانه و بیدلیل را نمیپذیرد . هر گاه كسی تحت تأثیر پدر و مادر و محیط و عوامل دیگر به اسلام گردن نهد با توبیخ این آیین روبهرو میشود . اسلام معتقد است پیروانش باید براساس دلیلهای منطقی و دور از ابهام و پیچیدگی كه فرا راه همگان قرار دارد، به مبانی مذهبی پایبند گردند وگرنه صرف اظهار ایمان و به كار بستن مقررات دینی، بدون اتكا به اصول علمی درست، هیچ ارزشی ندارد . اسلام مانند مسیحیت كنونی و دیگر مذاهب ساختگی نیست كه قلمرو ایمان را از قلمرو منطق و استدلال جدا بداند . در اسلام، ایمان به مبادی مذهب و ریشههای عقاید باید از منطق و استدلال سرچشمه گیرد . اگر از مسیحیان كنونی بپرسیم: چگونه ممكن استخدا در عین آن كه یكی است، سه تا (اب و ابن و روح القدس) باشد؟ پاسخ میدهند: قلمرو ایمانی از قلمرو عقل و منطق جدا است! ولی اسلام میگوید: «به بندگانم آنهایی كه همه گونه حرفها را میشنوند و در میان آنها نیكوترینشان را انتخاب میكنند، بشارت بده اینان كسانی هستند كه از ناحیه خدا هدایتیافتند و اینان صاحبان خردند» . (56) قرآن كریم از كسانی كه برای خدا شریك قائل شدهاند یا به سبب تعصب مذهبی و غرور ملی بهشت را مخصوص خود و خود را ملتبرگزیده خدا میدانند، دلیل و برهان میخواهد و میفرماید: «قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقین» . (57)
بنابراین، اسلام پیش از آن كه كسی را به عنوان پیرو بپذیرد، به او هشدار میدهد چشم و گوش خود را باز كند و درباره آیینی كه میخواهد بپذیرد، آزادانه بیندیشد؛ چنانچه از لحاظ عمق و استدلال روحش را قانع ساخت - البته حتماً قانع میسازد - در شمار پیروانش در آید و گرنه حق دارد هر چه بیشتر دربارهاش تحقیق و بررسی كند . قرآن مجید به پیامبرش دستور میدهد: «اگر یكی از مشركان به تو پناهنده شد به او پناه بده تا گفتار خدا را بشنود آنگاه به امانگاهش برسان؛ این به خاطر آن است كه آنها مردمی نادانند» . (58)
در پی این فرمان، فردی به نام «صفوان» خدمت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب گردید و از حضرتش خواست اجازه دهد دو ماه در مكه بماند و درباره اسلام تحقیق كند شاید حقیقت و درستی آن برایش روشن گردد و در زمره پیروانش درآید . پیامبر فرمود: من، به جای دو ماه، چهار ماه به تو مهلت و امان میدهم . (59)
بر همین اساس، اسلام هشدار میدهد چشم و گوش خود را باز و دلایل و منطق این دین را دقیقا بررسی كنید، اگر شما را قانع نكرد و مجذوب اصالت و واقعیتخود نساخت، در برابرش گردن ننهید: «لا اكراه فی الدین» ؛ (60) ولی هر گاه مسلمان شدید، دیگر نمیتوانید از آن باز گردید . این سختگیری، علاوه بر آن كه سبب میشود مردم دین را امری سرسری و تشریفاتی ندانند و در پذیرش و انتخابش بیشتر دقت كنند، راه سودجویی را بر مغرضان و دشمنان كینه توز اسلام میبندد تا نتوانند از این راه، آیین میلیونها مسلمان را بازیچه امیال شوم خود قرار دهند و در انظار عمومی آن را از اعتبار ساقط كنند .
البته اسلام برای زنان مرتد، بدان سبب كه از نظر سازمان دفاعی و فكری نوعا از مردها ضعیف ترند و زودتر تحت تأثیر قرار میگیرند، كیفری آسانتری در نظر گرفته است . (61)
اساساً خدای متعال انسان را آزاد ولی هدفمند آفریده است . از این رو، آزادی و حق انتخاب انسان موهبتی الاهی برای نیل به كمال شمرده میشود . به همین جهت، از نظر اسلام، بت پرستی و شرك و كفر و الحاد در شأن انسان نیست؛ خداوند شرك و كفر را از انسان نمیپذیرد (62) و مشركان را نمیبخشد؛ «ان الله لایغفر ان یشرك به و یغفر ما دون ذلك . . .» . (63)
پینوشتها:
1 . المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ص 192و193 .
2 . عهد قدیم، سفر توریه مثنی، فصل 13؛ عهد جدید، نامهای به مسیحیان یهودی نژاد عبرائیان، بند10، جمله26 - 32 .
3 . آل عمران (3) : 19 .
4 . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ابوعلی طبرسی، ج2 - 1، ص128 .
5 . تفسیر المنار، محمد رشیدرضا، ج6، ص 416 - 417 .
6 . پرسشها و پاسخها (آزادی و پلورالیسم)، آیت الله مصباح یزدی، ج4 . ص 38و62 - 78 .
7 . آل عمران (3) : 85 .
8 . بقره (2) : 285 .
9 . صف: (61) : 6؛ بقره (2) : 146
10 . بقره (2) : 136 .
11 . عدال الهی، مرتضی مطهری، ص296 - 300 .
12 . ر . ك: كتب فقهی شیعه و اهل سنت؛ بخش جهاد .
13 . بقره (2) : 105 .
14 . توبه (9) : 30و31؛ مائده (5) : 17و72و73 .
15 . المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج9، ص281 - 282 .
16 . تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص499 و المغنی، ابن قدامه (از فقهای بزرگ اهل سنت)، ج 10، ص 74 .
17و18 . ر . ك: كتب فقهی باب نجاسات، از جمله مرحوم محقق در شرایع اسلام و امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله .
19 . مدارك الاحكام فی شرح شرایع الاسلام، سید محمد موسوی عاملی، ج 2، ص294 .
20 . جواهر الكلام، محمد حسن نجفی، ج41، ص601 و ج6، ص 488و 49؛ فقه الحدود و التغریرات، سید عبدالكریم موسوی اردبیلی، ص839 .
21 . التنقیح فی شرح العروة الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، ج3؛ ص 58 - 59و61 تحریرالوسیله، امام خمینی، ج1، ص115 .
22 . جواهر الكلام، محمد حسن نجفی، ج6، ص 49 .
23 . همان .
24 . مانند حكم به ارتداد خانمی از سوی حضرت امام خمینی (ره) كه در مصاحبه رادیویی به مناسبت تولد حضرت زهرا (س) در پاسخ به این پرسش كه الگوی شما كیست، گفته بود: خانم اوشین الگوی من است؛ چون حضرت فاطمه (س) به چهارده قرن قبل تعلق داشتهاند .
25 . جواهرالكلام، محمد حسن نجفی، ج6، ص48وج41، ص 600 .
26 . تحریرالوسیله، امام خمینی، ج1، ص499 .
27 . مبانی تكملة المنهاج، سید ابوالقاسم خویی، ج 1، ص325 .
28 . جواهر الكلام، محمد حسن نجفی، ج41، ص602؛ تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص498 .
29 . همان، ج6، ص 49 .
30 . همان، ص44و45 .
31 . همان . ج41، ص603و605و617 .
32 . همان، ص613 .
33 . تحریرالوسیله، امام خمینی، ج2، ص624؛ جواهر الكلام، نجفی، ج41، ص605 - 616 .
34 . فقه الحدود و التعزیرات، موسوی اردبیلی، ص836 و المغنی، ابن قدامه، ج 10، ص 76 .
35 . الفقه علی المذاهب الاربعة، عبدالرحمن الجزیری، ج5، ص 424 .
36 . بدایع الصنایع، ابوبكر الكاسانی، ج7، ص135 .
37 . المغنی، ابن قدامة، ج10، ص76 .
38 . فقه الحدود و التعزیرات، موسوی اردبیلی، ص859 .
39 . همان .
40 . نابردباری مذهبی، محمد حسین مظفری، ص82 - 83 .
41 . مستدرك الوسایل، محدث نوری، ج3، ص242؛ المغنی، ابن قدامة، ج10، ص76 .
42 . تهذیب الاحكام، شیخ طوسی، ج10، ص161، ح553 .
43 . همان، ص159، ح544 .
44 . آل عمران (3) : 72 .
45 . بقره (2) : 109 .
46 . محمد (47) : 25 - 30 .
47 . ر . ك: جزوه «دین و آزادی» سخنرانی آیت الله مصباح یزدی در مدرسه فیضیه قم .
48 . از این روی، همه فقهای شیعه و سنی بحث ارتداد را در باب حدود مطرح كردهاند .
49 . حقوق جزای عمومی، محمد صالح ولیدی، ج2 (جرم)، ص323 - 324 .
50 . در اماره قانونی . اثبات خلاف اماره ممكن است و در این صورت رفع اثر میشود؛ اما اگر قانون گذار چیزی را به عنوان فرض قانون لحاظ كند، در صورت اثبات خلاف آن مطلب نیز آثار حقوقیاش مرتفع نمیشود . (ر . ك: الوسیط، عبدالرزاق سهوری، ج1 و كتابهای ادله اثبات دعوی) .
51. The will of the people shall be the basis of the authority of government ... (Art. 21/3/universal Dec. of Human Rights.)
52 . ر . ك: لیبرالیسم غرب ظهور و سقوط، آنتونی آربلاستر، ترجمه عباس مخبر دزفولی .
53. Altman Andrew؛ Arguing About law, An Introduction tolegal philosophy؛ U.S.A؛ Wadsworth pubilishing.
54. ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر .
55 . هفته نامه پرتو، 2/10/81 . (سخنرانی آیت الله مصباح یزدی)
56 . زمر (29) : 18 .
57 . بقره (2) : 111؛ انبیاء (21) : 24؛ نحل (16) : 64 .
58 . توبه (9) : 6 .
59 . اسدالغابه، ج3، ص22 .
60 . بقره (2) : 256 .
61 . اسلام و حقوق بشر، زین العابدین قربانی، ص480 - 482 .
62 . زمر (29) : 7 .
63 . نساء (4) : 116 .
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}